سحر امامی، مجری شیرزن صدا و سیما کیست؟ جبلی: خللی در اراده ما برای شکست رسانه‌ای جبهه کفر به وجود نیامده است سِرّ برجای ماندن ایران چیست؟ | یادداشت استاد شفیعی کدکنی درباره «مشی ایران» واکنش کاربران فضای مجازی به شجاعت و صلابت سحر امامی، مجری صداوسیما سحر امامی: چرا صدای مردم را خاموش می‌کنید؟ + فیلم و نظر کاربران جامعه رسانه‌ای کشور: در صف اول روایت حقیقت در کنار مردم ایستاده‌ایم چند بیت از شاعر روشندل مشهدی | سالی که حرف جنگ نباشد مبارک است خانه پدری لاله و ستاره اسکندری بر اثر بمباران تخریب شد هشدار یک کارشناس رسانه درباره بازنشر اخبار جنگی: در زمین دشمن بازی نکنید در پناه واژه‌ها | نگاهی به ادبیات جنگ و نگاهداشت حافظه جمعی سریال فلسطینی «خاک خونبار» روی آنتن تلویزیون + زمان پخش ژیلا صادقی: هنر می‌تواند در جنگ برای مردم امیدبخش و آرامش‌دهنده باشد سلام نظامی یک ملت | برنامه‌ هنرمندان مشهدی در واکنش به حملات رژیم صهیونیستی تابلوی عاشورایی که با شهادت، ناتمام ماند | درباره منصوره عالیخانی، اولین شهید هنرمند جنایت‌های رژیم صهیونیستی در ایران کارگردان سریال معمای شاه، اقدام جنگ‌طلبانه و منفور اخیر رژیم صهیونیستی را شدیداً محکوم کرد صنعتِ سرگرمی سوءاستفاده از تجهیزات نظامی است! اعلام آمادگی رضا رشیدپور برای اجرای برنامه در تلویزیون پاسخ گویی به افکار عمومی، رسالت خبرنگاری بحران
سرخط خبرها

کارتون | بازیگوشی کلمه‌ها و صراحت خطوط

  • کد خبر: ۵۷۱۵۷
  • ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۷
کارتون | بازیگوشی کلمه‌ها و صراحت خطوط
«هر چیزی که در این جهان می‌طلبی، در وجود خودت قرار دارد.» این مفهومی است که مولانا درموردش دیوان شمس تبریزی را نوشت. سعدی، گلستان و بوستان را نوشت و ارسطو و مابقی بزرگان هرکدام هزاران کلمه خرجش کردند. ولی ضیایی با چند خط ساده و به‌دور از پیچیدگی‌های معمول این قبیل کارها، تمام کلماتی را که خرج این مفهوم شده است، به چالش می‌کشد.
امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - کار فیلسوف‌ها خیلی مشکل است. باید مجموعه‌ای مفاهیم را در قالب کلمات دربیاورند، طوری‌که هم معنی از بین نرود، هم برای عموم قابل فهم باشد. ولی کلمات در مواجهه با معانی بزرگ، گیج و گنگ می‌شوند و ماهیتشان عوض می‌شود. متن به‌ناچار، پیچیدگی‌های غریب پیدا می‌کند و آن معنی ساده و دم‌دستی از بین می‌رود.
 
منظور نویسنده یا اندیشمند، پشت اعوجاج کلمات گم می‌شود. باید مدام حواس فیلسوف به بازیگوشی کلمات باشد که فریبش ندهند و کج و راست نشوند؛ چون اگر حواسش نباشد، در ته چاهی از پیچیدگی فرومی‌رود که درآمدن از آن کار هرکسی نیست. باید هزار دلیل بیاورد که منظورش، فلان مطلب نبوده و بهمان موضوع بوده است. بعد، برای آن هزار دلیلی که می‌آورد، باید هزار دلیل دیگر بیاورد که منظور از آن‌ها صرفا برای خارج شدن از آن مبحث بوده و اصلا نمی‌خواسته است توضیحی درباره آن‌ها بدهد. از این بحث بگذریم که افتادن در این چاله‌ها آسان است.
 
برای همین است که می‌گویم کار فیلسوف‌ها سخت است. گاهی برای فهمیدن و فهماندن مفاهیم فلسفی، آدم لازم نیست که حتما فیلسوف باشد. کافی است کمی از بازی رنگ‌ها، فرم‌ها و خط‌ها سر دربیاورد. می‌تواند سرراست برود سر موضوع اصلی و مفهومی را که می‌خواهد، نشان بدهد. به نظرم خط‌ها صادق‌تر و روراست‌تر از کلمات هستند. کلمات مثل موجودات بازیگوش هستند، کافی است حواست پی‌شان نباشد.
 
از سروکولت بالا می‌روند و در پیچ‌وخم‌های مه‌آلود گم می‌شوند. ولی خطوط و فرم‌ها، مثل اسب‌های بزرگ، قوی‌بنیه و رامی هستند که اگر بخواهی، برایت بار‌های سنگینی را جابه‌جا می‌کنند و در همان حال می‌توانند آدم را به هرجا می‌خواهد، برسانند. کاری را که هزار کلمه انجام می‌دهند، یک پیچش خط، تمام می‌کند؛ کاری که اثر «مسعودضیایی‌زردخشویی» انجام داده است. اثری با خطوط ساده و کودکانه که معنی بزرگی را لابه‌لای آن‌ها، جاسازی کرده است. معنی‌ای که فیلسوف‌ها درموردش رساله‌ها، مقاله‌ها و کتاب‌های زیادی نوشته‌اند؛ «هر چیزی که در این جهان می‌طلبی، در وجود خودت قرار دارد.»
 
مفهومی که مولانا درموردش دیوان شمس تبریزی را نوشت. سعدی، گلستان و بوستان را نوشت و ارسطو و مابقی بزرگان هرکدام هزاران کلمه خرجش کردند. ولی ضیایی با چند خط ساده و به‌دور از پیچیدگی‌های معمول این قبیل کارها، تمام کلماتی را که خرج این مفهوم شده است، به چالش می‌کشد. حتی همین چند کلمه‌ای که درمورد این اثر نوشتم، نمی‌تواند معنی را تمام‌وکمال برساند. ولی کافی است نگاهی به این اثر بیندازید.

کسی که سمت چپ تصویر، رو به آسمان ایستاده، چشمانش رو به بالا و دستانش به حالت دعا قرار گرفته است. گویی به مطالبه باران به دشت آمده، در همان حال ابری از کله‌اش جدا شده و بارانی را در پشت‌سرش به راه انداخته است. مرد کافی است برگردد و باران را در آغوش بگیرد؛ بارانی که از اول هم با او درحال باریدن بوده است. این تمام چیزی است که کلمه نمی‌تواند به زبان بیاورد. گاهی برای نوشتن درمورد یک اثر، یک کتاب هم کفایت نمی‌کند، فقط باید خود را به جادوی خطوط سپرد و با آن‌ها سفر کرد.
 
 
جعبه کارتون‌ها: برای خواندن درباره کارتون‌های دیگر روی تصویر زیر کلیک کنید
 
کارتون | سوالی پوشیده در خط‌های مخملین
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->